نمی بخشمت .... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .... بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی .... نمی بخشمت .... بخاطر دلی که برایم شکستی .... .. بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی ..... نمی بخشمت .... بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ..... بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی .... و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی
فراموش کن آنچه را که نمی توانی به دست بیاوری و بدست آور آنچه را که نمیتوانی فراموش کنی
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
موهایت را ببند دلم را تکان نده در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن
من در کنار توست اگر چشم وا کنی خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن
بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن
امشب برای ماندنمان استخاره کن اما به آیه های بدش اعتنا نکن....
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه
لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه
یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند
یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند
تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو
خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم
نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی
تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی
تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم
خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی
...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ .....!
خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها
بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ
همین حالا
خداحافظ
نمی بخشم گناهت را نمی بخشم تورا با دیگری دیدم که گرم گفتگو بودی
با او آهسته میگفتی سرو پا محو او بودی صدایت کردم و بر من چو بیگانه نگه کردی
شکستی عهد دیرین را گنه کردی گنه کردی گناهت را نمی بخشم
چه شبها را که من به یاد تو سحر کردم چه عهدی را که من بیهوده به یاد تو هدر کردم
تو عمرم را هدر کردی گنه کردی گنه کردی گناهت را نمی بخشم
این بود آن صفایی را که میگفتی همین بود آن وفایی راکه می گفتی
تو را که خود این چنین بودی چرا روزم سیه کردی
گنه کردی گنه کردی گناهت را نمی بخشم